الان تیم مبتدا به آدمهایی نیاز داره که راهاندازی کارهای نوآورانه رو درک کنند؛ کارهایی که لازمه انجام بشن ولی نمونه اجرا شدهای نداره. احتمالاً این آدمها همچین خصوصیتیهایی دارند: سن و سال یا حس و حال ماجراجویی دارند. “قابل اعتماد” هستن و اگر قرار باشه توصیف بشن، حتماً میگن که “کار رو در میاره”. بیشتر از مدل تعامل مالی، کنجکاو خود کار و ویژگیهاش هستند. نظم و ترتیب شون تو چشم میزنه و حسن همجواری براشون مهمتر از سلیقه شخصیشونه. حالا اگر شما هم در خودتون اینطور آدمی سراغ دارید و برای فرصتهای همکاری زیر صلاحیت و تخصص لازم رو دارید، حیف نیست یه سری به مبتدا نزنید! فراموش نکنید همه چیز از آشنایی اولیه شروع می شود!
کسی که محتوایی تولید کند که ارزش به اشتراک گذاشتن داشته باشد؛ قبل از هرچیزی نویسنده باشد، چقدر محشر است اگر عکاسی بلد باشد، دست به گرافیک باشد و اگر لازم شد، پادکست درست کردن هم برایش دشوار و نشدنی نباشد.
انگلیسی بلد باشد،
تیزبین باشد؛ دیدن نیمه ی پر و خالی از یک لیوان نصفه، کار همه است. زودباور نباشد. از کلمه های “مطلق” مثل حتما، قطعا، منحصرا و … کم استفاده کند و در مقابل استفاده ی دیگران از این کلمات هم سپر انداخته نباشد! دنبال سرنخ ماجراها برای روایت باشد. گویا ماجراهای اصلی دنیای ما، لابلای زندگی استتار شده اند. پرسیدن، دیدن و شنیدن ش فعال باشد. مصاحبه کردن را خوب بلد باشد. کلمه و ابزارهای دیگر انتقال مطلب، به وفور و راحتی در دسترس ش باشند و جایی را برای نشان دادن اینکه پیش از این از آنها درست استفاده کرده، داشته باشد. نقاد باشد و حداقل به همین متن، نقد قابل شنیدن داشته باشد.
کسی که محتوایی تولید کند که ارزش به اشتراک گذاشتن داشته باشد؛ قبل از هرچیزی نویسنده باشد، چقدر محشر است اگر عکاسی بلد باشد، دست به گرافیک باشد و اگر لازم شد، پادکست درست کردن هم برایش دشوار و نشدنی نباشد.
انگلیسی بلد باشد،
تیزبین باشد؛ دیدن نیمه ی پر و خالی از یک لیوان نصفه، کار همه است. زودباور نباشد. از کلمه های “مطلق” مثل حتما، قطعا، منحصرا و … کم استفاده کند و در مقابل استفاده ی دیگران از این کلمات هم سپر انداخته نباشد! دنبال سرنخ ماجراها برای روایت باشد. گویا ماجراهای اصلی دنیای ما، لابلای زندگی استتار شده اند. پرسیدن، دیدن و شنیدن ش فعال باشد. مصاحبه کردن را خوب بلد باشد. کلمه و ابزارهای دیگر انتقال مطلب، به وفور و راحتی در دسترس ش باشند و جایی را برای نشان دادن اینکه پیش از این از آنها درست استفاده کرده، داشته باشد. نقاد باشد و حداقل به همین متن، نقد قابل شنیدن داشته باشد.
اول از همه، باید راهبر خوبی باشه؛ یعنی خودش یه تنه راهبریهای سطح عمومی مبتدا رو حریفه! شبکه تعاملی خوبی داره؛ یعنی کارشناس و کاربلد و مدیران زیادی رو میشناسه که میتونن “گره از کار فروبسته تیم بگشایند” اهل حوصله و خوب شنیدن و البته معلمی و خوب بیان کردن باشه دورههای علمی و مهارتی خوبی رو تو زمینه راهندازی و مدیریت کسبوکار گذرونده باشه و چه خوبه که تجربه راهاندازی یک کسبوکار نوآورانه رو هم داشته باشه. اهل تعامل با تیمها باشه و راه حل مناسب برای حل مشکلات تیم رو بتونه بر اساس تجربه و تخصص خودش شناسایی کنه. و در نهایت توان و شایستگی شناسایی، جذب و مدیریت مجموعهای از راهبرهای متخصص برای مسائل تیمها رو داشته باشه
اگر شما سابقه راهبری تخصصی در شتابدهندهها، مراکز نوآوری یا پارکهای علم و فناوری را دارید و یا با توجه به تجربیات و شکستها و موفقیتهایتان احساس میکنید که توانایی راهبری یک تیم نوپا تا دستیابی به محصول (/خدمت) نهایی را دارید، چقدر خوبه با هم آشنا بشیم و دست همکاری بدیم!
منظورمون از تخصصی اینه که شما در رشته فرهنگی و اجتماعی خاصی (مثل بازیسازی، نشر کتاب در حوزه کودک، خردورزی، تولید سرود و موشن، مقرراتگذاری رسانهای، کارهای جهادی، تعلیموتربیت و…) ، مدت قابل توجهی عمر سپری کردید؛ ایدهها و کنشگریهای خوب و بد زیادی رو دیدید و احتمالاً خودتون در همون حوزه تخصصی کسبوکار یا گروه نوآوری رو رهبری کردید و الان «راه بلد» محسوب میشید و میتونید از پیچوخم راه برای جوونترها بگید و زحمت مسیر رو براشون کمتر کنید.
یعنی شبکه تعاملی خوبی دارید که با همراهی اونها میتونید تیم مورد راهبری رو کمک کنید.
و یعنی حوصله وقت گذاشتن برای دو سه نفر رو دارید که اشتباه و خطا تو مسیر دارن ولی حاضرن خطر کنند و تو یه شاخه تخصصی کارهای شاخص و تراز تولید کنند.